جهانی را تصور کنید که در آن از گرسنگی، بیماری، جنگ و بدبختی خبری نیست. انسانها همهی اینها را از بین بردهاند؛ حتی مرگ هم دیگر در کار نیست. حالا داسها تنها کسانی هستند که میتوانند به زندگیها پایان دهند و جانها را بگیرند این گروه وظیفه دارند برای حفظ تعادل جمعیت انسانها را از بین ببرند. سیترا و روئن به عنوان کارآموز یک داس انتخاب شدهاند، کاری که هیچیک از آنها تمایلی به انجامش ندارند. در جلد سوم این داستان میخوانیم که سیترا و روئن ناپدید شدهاند و مانا از بین رفته است. به نظر میرسد مانعی سر راه داس گدارد و رسیدن او به سلطهی مطلق بر داسشهر جهانی باقی نمانده باشد. همه چیز به لرزه در آمده آیا کسی باقی مانده که بتواند سد راه گدارد شود؟ پاسخ این سؤال در این کتاب است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .