«مدام میکوشم چیزی بیان ناشدنی را بیان کنم، چیزی توضیح ناپذیر را توضیح بدهم، از چیزی سخن بگویم که در استخوانها دارم، چیزی که فقط در استخوانها تجربه پذیر است. چه بسا این چیز در اصل همان ترسی است که گاهی دربارهاش گفتوگو شد، ولی ترسی تسری یافته به همه چیز، ترس از بزرگترین و کوچکترین، ترس، ترسی شدید از به زبان آوردن یک حرف. البته شاید این ترس فقط ترس نیست اشتیاق چیزی است فراتر از هرچه که موجب ترس میشود» این جملهها را فرانتس کافکا در یکی از نامههای شخصیش نوشته است و شاید بهترین توصیفی است که میتوان برای رمان محاکمه نوشت. رمانی که سالها پس از انتشار نیز هنوز حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .