« تنها یک مسئله فلسفی واقعا جدی وجود دارد و آن هم خودکشی است. تشخیص اینکه زندگی ارزش دارد یا به زحمت زیستنش نمی ارزد در واقع پاسخ صحیح است به مساله اساسی فلسفه. باقی چیزها، مثلا اینکه جهان دارای سه بعد و عقل دارای نه یا دوازده مقوله است مسائل بعدی و دست دوم را تشکیل میدهد. اینها بازی است. نخست باید پاسخ قبلی را داد». اینها جملاتی است که کامو کتاب مشهور خود، «افسانه سیزیف» را با آن آغاز میکند. سیزیف محکوم بود که تا ابد سنگی را با خود بالای کوه ببرد اما همین که به قله نزدیک می شد، سنگ به طرف پایین میغلتید و به این ترتیب مجبور بود تا دوباره این کار را انجام دهد. کاری که سیزیف به انجام آن محکوم بود، به نوعی شبیه همان کارهای بیمعنایی است که بشر امروزه انجام می دهد. کامو از ابتدای کتاب مشخص میکند که ارزش زندگی، مهم ترین مسئله موجود است. موضوعات دیگری که کتاب به آنها پرداخته شامل خودکشی، فناپذیری و ایمان است. خودکشی، تصمیمی برای پایان دادن به زندگی و عملی است که معمولا درنتیجه ناامیدی و عدم توانایی انسان در مبارزه با زندگی به وقوع میپیوندد. در «افسانه سیزیف»، رابطه میان فناپذیری و محکومیت به کار تا ابد که در واقع او را جاودان میسازد، در تضاد با یکدیگر نیستند. اتفاقا در این ترکیب، کامو به خوبی نشان میدهد تا زمانی که مرگ به سراغمان بیاید ما موجوداتی جاودان هستیم. «افسانه سیزیف»، عمیقا یک کتاب انسانی است. با اینکه در کتاب مکرر از لغت «سرنوشت» استفاده شده، اما هدف اصلی آن تشریح «وحشت» است. وحشت از گرفتن یک تصمیم (اشتباه)، وحشت از یک موقعیت و وحشت از زندگی و در یک کلام، نمایشگر پوچی. غلبه بر این وحشت تنها با ایمان به خود میسر است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .