موضوع دانش هرمنوتيك در اصل، فهم متن كتاب مقدس نزد مومنان به آن است. با شكلگيري مسيحيت اين دانش به فهم مفاد كتاب مقدس اختصاص يافت و در عصر جديد بود كه فهم هر متني خواه كتاب مقدس،خواه شعر فلان شاعر موضوع دانش هرمنوتيك واقع شد. ديلتاي بحث خود را درباره هرمنوتيك با اشاره به مكتبهاي تفسيري پرگاموم، اسكندريه و انطاكيه آغاز ميكند. مهمترين مباحث تفسيري عبارت است از تفسير دستوري، تفسير نفساني و تفسير تاريخي. شهر پرگاموم در آسياي صغير داراي مكتب تفسيري بود كه در آن اصل تفسير تمثيلي را از رواقيان اقتباس كرده بودند و به كار ميبردند. مكتب تفسيري انطاكيه از تفسير ادبي و دستوري پيروي ميكرد و مكتب اسكندريه بيشتر تابع تفسير تاريخي بود. رويكردهاي تاريخي، نفساني و دستوري مهمترين رويكردهاي تفسيري در هرمنوتيك كلاسيك بودند. بنابر گزارش ديلتاي،مهمترين مفسراني كه آراي آنها در شكلگيري دانش هرمنوتيك تا زمان شلايرماخر موثر بوده است عبارتند از فلاسيوس، گلاسيوس، اريگن، باومگارتن، اراسموس، سوكينوس، گروينوس، كلريكوس، زملر، كپه، هاينه، كانت، هردر، فريدريش شلگل، شيلر و ويكو. بخش عمدهاي از اين اثر به دانش هرمنوتيك اختصاص يافته است و به همين دليل ميتوان آن را نوعي فلسفه زبان يا زبانشناسي فلسفي دانست، زيرا دانش هرمنوتيك در پي فهم موضوعات و رفتارهاي انساني و به طور كلي فرهنگ است. فرهنگ نيز بر پايه زبان شكل گرفته است، زباني كه واژهها تنها يكي از روشهاي انتقال آن هستند،بنابراين ميتوان هرمنوتيك را تلاشي براي رمزگشايي از زبان به عنوان پايه فرهنگ دانست. بخش دوم اين كتاب به تبيين تفكر تاريخي از منظر ديلتاي اختصاص دارد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .