بیروت ۷۵ رمانی از خانم غاده السمان با ترجمه محبوبه افشاری است. این رمان جایزه فولبرایت که یکی از مهم ترین جوایز علمی جهان است را از آن خود کرد مصطفی خم شده بود پاچه های شلوارش را بالا بزند. اما مردها را دید که بدون توجه به این موضوع به آب زدند، او هم مانند آنها داخل آب شد و سرمای گزنده آب را با تمام وجود حس کرد.. ( پاییز نزدیک است. به جای مدرسه وارد جهان وحشی پدرم خواهم شد. پاییز زندگی ام فرا رسیده بدون اینکه بهار را فهمیده باشم. ما این طوری هستیم . دزدانه زندگی می کنیم، دزدانه آموزش می بینیم، یواشکی کتاب می خوانیم، یواشکی عاشق می شویم و پنهانی شعر می نویسیم و یواشکی می میریم ). در تاریکی کامل همگی به سرعت و پشت سر هم و به آرامی در قایق نشستند. ( مثل فیلم های ماجراجویانه که دزدانه برای دیدنشان می روم ) . مصطفی می خواست در مورد سرمای گزنده آبی که تا زانوهایش را خیس کرده بود چیزی بگوید اما صدای کوبش پاروها بر آب ساکتش کرد. سرود شور آفرینی که هرچه قایق از ساحل و جهان آن دورمی شد و صداها و بوهای ساحل می مرد و خانه ها و کوچه هایش فاصله می گرفت، شورانگیزتر می شد. . این نخستین بار بود که مصطفی به دریا می رفت. روز تولدش پدر سوگند یاد کرده بود که هرگز او را به دریا نخواهد برد حتی اگر برای گردش و تفریح باشد، او را از بدبختی و تقدیر آن دور نگه می دارد و زندگی بهتری برایش رقم خواهد زد و او را به مدرسه خواهد فرستاد. اما اکنون این پیرمرد زیر فشار رهن کشتی ماهیگیری ” فانوس جادویی ” و ده سر عائله که سه بار در روز دهانشان در جستجوی چیزی برای جویدن است درهم شکسته است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .