در کتاب «هر بار که معنی زندگی را فهمیدم، عوضش کردند» بسیاری از فیلسوفهای کلاسیک و مدرن، از اپیکور گرفته تا کامو، همه دور هم جمع شدهاند تا درک جدیدی از زندگی و روزمرههای آن به ما بدهند. «دانیل مارتین کلاین» در این کتاب با استفاده از تجربیات و دانش آکادمیک خود سعی کرده چهرهی جدیدی از فلسفه را به مخاطبان نشان دهد. در این کتاب بیشتر تمرکز نویسنده، روی فلسفهی غرب است و از فلسفه و مکاتب شرقی چندان حرفی نزده است، به جز اشاراتی کوتاه به بودا و عرفان شرقی. کلاین با این که تمام تلاشش را میکند تا از طریق منطق و عقل به معنای زندگی دست پیدا کند، باز هم به مسائل معنوی میرسد. به همین دلیل در کتابش ردپای مذهب و آیینهای مختلف هم دیده میشود. تا جایی که فیلسوفهای مدرنی که به خدا اعتقادی ندارند را نقد میکند و جوابیههای محکمی به این افراد میدهد. درواقع جستجوی معنا و مفهوم زندگی، هدف اصلی نویسنده و انگیزهی او برای نوشتن این کتاب است. پیش از این «یوستین گوردر» در کتاب «دنیای سوفی» با ابتکار زیاد فلسفه را به زبانی شیرین و آسان بازگو کرده بود. برای کسانی که همیشه در درک فلسفه و مکاتب عجیب و غریب آن سردرگم میشوند، خواندن چنین کتابهایی راهگشا و راهنمای خوبی برای شروع مطالعات فلسفی هستند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .