«یونس»، دانشجوی سال آخر باستانشناسی است. استاد «شکوهی» در یک سخنرانی عجیب درباره انتقال گنج بانو «زلیخا» از مصر به ایران در 500 سال گذشته و پنهان کردن آن در دامنه یکی از کوههای ایران صحبت میکند. یونس پس از شنیدن این سخنرانی حسی عجیب پیدا میکند. او حساش را با یکی از همکلاسیهایش با نام «سارا» در میان میگذارد. آنها تصمیم میگیرند تا به بهانه پایاننامهشان درباره گنج زلیخا تحقیق کنند برای همین به سراغ استاد شکوهی میروند تا از ایشان راهنمایی و مشاوره بگیرند که یونس متوجه میشود شکوهی دوست صمیمی پدرش «یاسر» بوده است که در جنگ به شهادت رسیده است و... .
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .