ر مقدمهی کتاب فقر احمق میکند از قول نویسندگان آمده است: «ما این کتاب را به این خاطر نوشتیم که برای ننوشتنش وقت نداشتیم.» داستان نوشتن کتاب به گفتهی نویسندگان از گرفتاریهای زیاد سندهیل مولاینیتن آغاز شده است. گرفتاریهایی که او را به طور جدی از انجام تعهداتش بازداشته بود و باعث شده بود در مدیریت زمان و برنامههایش کاملا با مشکل مواجه شود. در میان همین برنامهها پیشنهادی مبنی بر نوشتن فصلی از کتابی دربارهی زندگی آمریکاییهای کم درآمد به آنها پیشنهاد شد. موردی که در این فصل بررسی شد مردی بود که تعهدات مالی فراوانی داشت و توانایی مدیریت دخل و خرجش را نداشت. شیفر و مولاینیتن به شباهتهای زیادی میان شان، مدیر دفتری که دربارهاش نوشتند و مولاینیتن پی بردند و تلاش کردند منطقی مشترک پیدا کنند که شرایط پیش آمده برای هردوی آنها را توضیح دهد و برای ان راه حل های کارامد ارائه دهد. آنها معتقد بودند آنچه میان این دو نفر مشترک است «اثرات کمیابی» است و تصمیم گرفتند به یک سوال مهم پاسخ دهند: «آیا میتوان منطقی فراگیر برای کمیابی ارائه داد؟ منطقی که در این پس زمینههای گوناگون کاراییاش را حفظ کند؟» در نهایت آنها برای پاسخ به این سوال کتاب فقر احمق میکند را نوشتند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .