داستان از اینجا شروع میشود که زن و شوهری به نامهای استپان آرکادیچ و داریا الکساندرونا با هم اختلافی خانوادگی دارند. آنا کارنینا خواهر استپان آرکادیچ است و از سن پترزبورگ به خانه برادرش میآید تا اختلاف آنها را حل کند. به این دلیل به آنا، «کارنینا» گفته میشود که همسرش «کارنین» نام دارد. آنا بعد از اینکه به دیدن زن بردارش (داریا) برای حل اختلاف داریا و استپان می رود با مردی مجرد آشنا میشود و روابط نامشروع پیدا میکنند. آنایی که به مسکو آمده بود – به دلیل اینکه برادر خودش “استپان” روابط نامشروع داشت و “داریا” فهمیده بود – تا با داریا صحبت کند که دست از زندگی با استپان نکشد، حالا خودش… در ادامه آنا کارنینا اختلاف زن و شوهر را حل می کند و حضورش در مسکو باعث به وجود آمدن ماجراهای اصلیِ کتاب می شود…
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .