ابنزر اسکروچ، نمایندهی پیرمرد خسیس، ثروتمند و بداخلاقی است که نهتنها خودش در مهمانی کریسمس خواهرزادهاش فرد حاضر نمیشود، بلکه کارمندش باب کراچیت را نیز آزار داده و مانع دیدار او با خانوادهاش میشود. تا اینکه در شب کریمس ارواحی از جمله روح شریک و دوستش مارلی را میبیند که حال و روز بدی دارد و با کشیدن زنجیرهای سنگین، تاوان کارهای زشتش در دنیا را میدهد. او به اسکروچ سنگدل هشدار میدهد که اگر رفتارش را تغییر ندهد، به سرنوشتی مشابه دچار خواهد شد. اسکروچ صبح کریمس از خواب برمیخیزد و ادامهی داستان شرح تغییرات اوست.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .