گرنت کتاب را با یک ایدهی کلیدی آغاز میکند: توانمندیهای ما همیشه دارایی نیستند؛ اگر بدون تعادل، آگاهی و انعطاف به کار گرفته شوند، میتوانند به پاشنه آشیل ما تبدیل شوند. او توضیح میدهد که چرا بسیاری از افراد با وجود مهارت بالا، احساس رضایت یا پیشرفت نمیکنند و چطور ممکن است چیزی که ما را به موفقیت رسانده، در ادامه تبدیل به مانعی جدی برای رشد باشد. روایتهای او، ترکیبی از علم و تجربههای انسانی است که کمک میکند خواننده خودش را در جای شخصیتها قرار دهد و با زوایای مختلف مفهوم «زندگی کاری» روبهرو شود. در ادامه، کتاب وارد بررسی این موضوع میشود که چطور میتوان میان فشار کاری، انتظارات حرفهای و نیازهای روانی انسان تعادل برقرار کرد. گرنت از مکالمههایش با رهبران، کارآفرینان، هنرمندان و حتی کارمندان عادی مثال میآورد و نشان میدهد افرادی که کارشان بخشی از هویتشان شده، چگونه با چالشهایی مثل خستگی، کاهش انگیزه، رابطههای کاری دشوار و بحران معنا روبهرو میشوند. او توضیح میدهد که راز «بهتر کار کردن» در کارِ بیشتر نیست، بلکه در درست کار کردن و هوشمند ساختن محیط کار است. مفاهیمی مانند همکاری سالم، مکث کردن برای بازنگری، بازتعریف موفقیت و ایجاد مرزهای روشن از جمله موضوعاتی هستند که افراد در این مسیر باید یاد بگیرند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .