زنی چمدان میبندد. چمدانی پر از شن. کتش را میپوشد. از خانه بیرون میرود. زمین فوتبال و کارخانهی کنسروسازی و اتوبان شش باندهی ساحلی و تکریل قطارهای باربری را رد میکند و وارد ساختمان سه طبقهی کلانتری میشود. در برابر افسر کشیک پلیس میایستد و میگوید: بازداشتم کنید. اما اگر پلیس بازداشتش نکند چه؟ ده سال گذشته از روزی که همسرش را از پنجرهی خانه پرت کرده بیرون. ده سال از روزی که قانون بیرحم و بیبرگشت جاذبه همسرش را از او گرفته. حالا خودش میان جاذبهی زمین و وزن آسمان سرگردان است. به گفتهی منتقدان ادبی شاید بهترین اثر ژان تولی، نویسندهی فرانسوی.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .