شخصیت اصلی داستان «آنا» است؛ دختری یتیم، خجالتی و درونگرا که در لندن زندگی میکند و به دلیل بیماری آسمی و روحیهی شکنندهاش، مدتی برای استراحت به خانوادهای در روستایی ساحلی فرستاده میشود. آنا در آنجا احساس میکند کسی او را دوست ندارد و خودش را «بیرونِ دایره» میبیند. در تنهاییهایش، توجهش به یک خانهی قدیمی در کنار مرداب جلب میشود. خانهای مرموز که گویی در زمان و مکان خودش گرفتار مانده. آنا در آن خانه با «مارنی» آشنا میشود؛ دختری زیبا و پرشور که به نظر میرسد با دیگران فرق دارد. دوستی آنها عمیق و خاص است، اما از همان ابتدا نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد مارنی یک دوست معمولی نیست… رمان به تدریج رازهای مارنی را آشکار میکند و به آنا کمک میکند تا نه تنها دوستی را تجربه کند، بلکه خودش را بپذیرد، احساس ارزشمندی کند و معنای واقعی محبت را دریابد. زبان ساده و شاعرانهی نویسنده، همراه با تصویرسازیهای پرجزئیات از مناظر ساحلی انگلستان، فضای داستان را بهشدت ملموس و دلنشین میسازد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .