رمان درباره قهرمانی بینام است که به شهری مرموز کشیده میشود، شهری محصور در دیوارهایی غیرقابل نفوذ. این مکان، با منطق عجیب و قوانین مخصوص به خود، قلمرویی است که به دنیای بیرون بیارتباط به نظر میرسد، اما در عین حال، منعکسکننده سفرهای درونی و مبارزات روانی قهرمان داستان است. شهر، مانند یک هزارتوی خاطرات و امیال ناخودآگاه، او را به دل عمیقترین ترسها و آرزوهایش میکشاند. قهرمان داستان در طی پرسهزنی در این شهر ناشناخته، با شخصیتهایی مواجه میشود که هرکدام نمودی از عناصر روان او هستند. این برخوردها او را به کاوش عمیقتر در گذشته و روانش سوق میدهد و خاطرات سرکوبشده و آسیبهای قدیمی را دوباره زنده میکند. فضای مبهم شهر و حضور شخصیتهای نامأنوس، او را وادار میکند تا با خود، با گذشتهاش و با مفهوم عشق و ارزش واقعی زندگی روبرو شود. موراکامی در این اثر، به بررسی حافظه و تاثیر آن بر هویت میپردازد. او بر این ایده تأکید دارد که خاطرات - چه بهیادماندنی و چه فراموششده - دیوارهایی را در اطراف «شهرهای» درونی ما میسازند و این شهرهای ذهنی، نقشی کلیدی در درک ما از خود و جهان دارند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .