محدویتها فقط در ذهن خودمان وجود دارند و این ما هستیم که آنها را خلق میکنیم یا از بین میبریم. به خودمان اجازه ندهیم هیچ محدودیتی را بپذیریم. وقتی محدودیتها را پشتسر گذاشتیم و به آنها «نه» گفتیم، آنوقت به هرآنچه میخواهیم دست پیدا خواهیم کرد... و بهراستیکه به هرآنچه میخواهیم دست پیدا خواهیم کرد. در این کتاب جان سی مکسول راههای «نه گفتن» به محدودیتها را نشان خواهد داد تا بر آنها غلبه کنیم و بتوانیم به آنچه برای آن به دنیا آمدهایم دست پیدا کنیم؛ همچنین برای خودمان رؤیاهایی بیافرینیم و به آنها دست پیدا کنیم و آنها را در آغوش بکشیم. من علاقه زیادی به نوشتن این کتاب دارم، چون به شما علاقه دارم. پنجاه سال است که برای بهبود زندگی خود و کمک به بهبود زندگی دیگران کار کردهام. هیچ لذتی برایم بالاتر از این نیست که به رشد و بهتر شدن دیگران کمک کنم. من این کتاب را بهطور مشخص برای ارتقای شما و کمک به افزایش قابلیتهایتان نوشتهام. اما چه انگیزهای من را به نوشتن این کتاب واداشت؟ این ایده هنگامی به ذهنم رسید که از انجام یکی از کارهای مورد علاقهام لذت میبردم: گفتوگو با دوستانم درباره یک وعده غذا. وقتی با هم حرف میزدیم، یکی از دوستانم نظرش را درباره اهمیت تواناییهای بالقوه و نحوه دستیابی مردم به آن، بیان کرد. همین ابراز عقیده به بحث داغی منجر شد که دو ساعت طول کشید. وقتی داشتیم از سر میز بلند میشدیم، دوستی گفت: «من هرگز کتابی درباره قابلیتها و چگونگی دستیابی به آنها نخواندهام.» هیچ کس دیگر هم چنین کتابی نخوانده بود.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .