تا حالا به نقش کلمهها تو زندگیمون فکر کردهاید؟ ما به لطف کلمههاست که میتونیم با هم حرف بزنیم و به بالاترین و دلچسبترین احساسات انسانی مثل عشق، دوستی، همدلی، درک متقابل و حتی ابراز غم و خشم و اندوه برسیم. حرف زدن به ما کمک میکنه تا احساسات و افکار درونیمون رو ابراز کنیم. همین خیلی وقتها کمک میکنه تا با آدمها به یه نقطه اشتراک برسیم و به هم نزدیکتر و با هم صمیمیتر بشیم. حرف زدن همون پروژهای که خانم لاورن به بچهها میده و ازشون میخواد که هفتهای یه بار به کلاس هنرشون برن و با هم حرف بزنند. به بچهها میگه باید حرفهایی رو بزنند که نمیتونند در حضور بزرگترها بزنند. بعد هم ازشون میخواد که یکی از سختترین سوالهای دنیا رو از خودشون بپرسند: «اگه تو دنیا بدترین اتفاقهای ممکن بیفته، حاضرم به کسی کمک کنم؟ میتونم پناه کسی بشم؟» یکی از مراحل انجام این پروژه همینه که هر کدوم از بچهها به دوستش بگه: «من پناه تو میشم.» رمان «تو تنها نیستی» نوشتهی ژاکلین وودسون یه رمان اجتماعی دربارهی مشکلات و دغدغههای نوجوونهاست. این کتاب موضوعات مختلفی مثل تبعیض نژادی، مهاجرت، فوت یا به زندان افتادن یکی از والدین و ... رو در برمیگیره و داستان شش تا دوست رو روایت میکنه که با حرف زدن از مشکلات و دغدغههای زندگیشون، به هم نزدیک و نزدیکتر میشن تا این که یه گروه خیلی صمیمی رو تشکل میدن. خوبی رمان «تو تنها نیستی» اینه که وقتی تموم میشه با خودت میگی: «آ، همهش ۱۵۸ صفحه؟ کاش بیشتر بود.» اما شاید همین کوتاه بودن رمان یه امتیاز مثبت هم حساب بشه. چون بیاختیار تو ذهن هر کسی که این کتاب رو بخونه، ماندگار میشه.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .