رمان «گل سیاه» نوشتهٔ کیم یونگ ها، اثری تاریخی و تأثیرگذار است که بر پایهٔ یکی از رویدادهای کمتر شناختهشده در تاریخ مهاجرت کرهایها به آمریکای لاتین در اوایل قرن بیستم نگاشته شده است. داستان با الهام از مهاجرت واقعی بیش از هزار کرهای در سال ۱۹۰۵ آغاز میشود؛ زمانی که این افراد، در پی قحطی، فروپاشی امپراتوری کره و سلطهٔ روزافزون ژاپن، از بندر جمولپو (اینچئون امروزی) عازم مکزیک میشوند. آنها که فریب وعدههای دروغین کار پرمنفعت و زندگی بهتر در مزارع سیسال را خوردهاند، پس از رسیدن به یوکاتان، درمییابند که عملا به عنوان کارگرانی قراردادی فروخته شدهاند و با شرایط سخت، استثمار و تبعیض در مزارعی بیگانه مواجهاند. در میان این مهاجران، شخصیتهایی با پیشینهها، باورها و انگیزههای گوناگون وجود دارند؛ افرادی که هر یک به نحوی با این شرایط دشوار مواجه میشوند و در تلاشاند تا معنایی برای زندگیشان بیابند. یکی از خطوط اصلی داستان، روایت رابطهٔ عاشقانه میان کیم ایجونگ، یتیمی از طبقات پایین، و یی یونسو، دختر یک اشرافزاده است. آنها در کشتی به سوی مکزیک دلبستهٔ یکدیگر میشوند، اما پس از رسیدن و تقسیم کارگران، از هم جدا میمانند. ایجونگ، سالها در شرایط طاقتفرسا به کار ادامه میدهد و در نهایت، با امید یافتن معشوقهاش و ساختن آیندهای بهتر، به همراه گروهی از مهاجران به گواتمالا میگریزد و در میان ویرانههای تمدن مایا، جامعهای جدید با نام «کرهٔ نو» بنا مینهد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .