جوزف کنراد در اصل لهستانی بود و به دلیل غنای نثرش به زبان انگلیسی بسیار تحسین شده است. در داستانهای این نویسنده، سفرهای دریایی و برخورد شخصیتهای سفیدپوست و استعمارگر با مردم بومی مناطقی که به آنجا سفر میکردند، دیده میشود. این موضوعِ مشابه در آثار نویسنده به تجارب دریانوردیها و ماجراجوییهای او برمیگردد. کنراد به مدت شانزده سال در کشتیرانی بریتانیا مشغول فعالیت بود. داستان لرد جیم را مارلو، یک کاپیتان کشتی تعریف میکند. او زندگی جوانی را روایت میکند که دریا به دریا و کشتی به کشتی بار گذشتهی خود را به دوش میکشد. جیم سالها قبل از روایت مارلو در کشتی پاتنا به عنوان بازاریاب ملزومات کشتی استخدام میشود. یک کشتی بزرگ با هشتصد مسافر که به سمت دریای سرخ و در واقع زیارت خانهی خدا میروند. پس از چند روز از این سفر، کشتی با چیزی برخورد میکند و جیم و کاپیتان احتمال غرق شدن کشتی را میدهند. همهچیز بسیار آشفته میشود و جیم باید تصمیم بگیرد که با کشتی و خدمه بماند یا خود را از آن مهلکه نجات دهد. بریدهای از کتاب: «آدمی بود که به قدرت نگاهش اختیار عرشهی کشتی را ـ به بیان استعاری و حرفهای ـ هر ناخدایی به او میسپرد. و این را آگاهانه میگویم.»
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .