سرتاپای وجود شارلوت دیویس زخمهایی عمیق است. او هفده سال بیشتر ندارد اما همین الان هم چیزهایی زیادی را از دست داده، بسیار بیشتر از آنچه که باقی مردم در تمام طول عمر خود ار دست میدهند. دختری با هزاران زخم اما او یاد گرفته فراموش کند. لبههای تیز شیشه، غم و اندوه او را با خود میشویند و میبرند و چیزی جز آرامش نمیماند. این کتاب بازنمودی متاثرکننده از دختری در دنیایی که هیچچیز به او بدهکار نیست، اما همه چیزش را گرفته است و مسیری طولانی که برای بازگشت از لبه پرتگاه باید طی کند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .