میخائیل بولگاکف دوازده سال آخر عمر خود را صرف نوشتن مرشد و مارگریتا کرد که بهنظر بسیاری از منتقدان با رمانهای کلاسیک پهلو میزند و بیتردید از درخشانترین آثار ادبی روسیه بهشمار میرود. هنگام درگذشت بولگاکف، جز همسر و دوستان نزدیکش، کسی از وجود این کتاب خبر نداشت. ربع قرن پس از مرگ نویسنده که این رمان سرانجام اجازه انتشار یافت، شمارگان سیصدهزارتایی آن یکشبه بهفروش رفت و سپس هر نسخه آن تا صد برابر قیمت فروخته شد. درباره این رمان شگفتانگیز بیش از صد کتاب و مقاله تنها به زبان انگلیسی نوشته شده است. این هجویه ی تأثیرگذار از زندگی در دوران حکومت شوروی، نوشته ی میخائیل بولگاکف، در تاریک ترین دوره ی رژیم استالین به رشته ی تحریر درآمد. رمان مرشد و مارگریتا با تلفیق دو بخش جدا از هم و در عین حال، در هم تنیده-یکی در اورشلیم باستان و دیگری در مسکوی معاصر-از صحنه های پرهیجان و پرتنشی چون طوفان های سهمگین و حمله ی خون آشام ها به صحنه های تاریکی تغییر مسیر می دهد: صحنه هایی مانند ملاقات عیسی با پیلاتس، قتل یهودا در شبی مهتابی و صحنه هایی حاکی از واقعیت مضحک و سیرک گونه ی مسکو. شخصیت های مرکزی کتاب-ولاند و همراهانش، گربه ای سیاه به نام بهیموث، شاعری به نام ایوان هوملس، پونتیوس پیلاتس، نویسنده ای که با نام مرشد شناخته می شود و همراه مشتاق او، مارگریتا-در دنیایی گرد هم آمده اند که فانتزی و واقعیت عریان را در هم می آمیزد و کلاژی هنرمندانه است از عجایب، کمدی سیاه و مسائل بی پایان اخلاقی.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .