تاب "ج" با معرفی یک خانواده چهارنفره از شمال کشور آغاز میشود، خانوادهای که به پرورش ماهی قزلآلا مشغول هستند. هوشمندزاده از مفاهیم هوسرلی بهره برده و در ترسیم موقعیت این خانواده به سوالات عمیق پرداخته است. پرسشهایی چون: "چگونه با بدن خود ارتباط برقرار میکنم؟"، "هویت من در جهان کجاست؟"، "حواس چه نقشی در تجربهی من از دنیا دارند؟" و "آیا میتوان تعادلی میان بدن و محیط اطراف برقرار کرد؟" مطرح میشوند. شروع کتاب با داستان مردی راستدست آغاز میشود که چهار انگشت دست راستش را به هم میچسباند. تصویری که او ترسیم میکند، انگارهای از انسجام است. او به تلاش میپردازد تا با ترکیب انگشتهایش، به دست آوردن بدنی چپدست را تجربه کند. اما نتیجه این تلاش به او آنچه را که تصور میکرده، نمیآورد و وضعیت به نتیجهای متفاوت از آنچه تصور کرده برمیگردد. اینگونه، هر کدام از اعضای خانواده نقش وظیفهی خود را در این داستان بازی میکنند و تا به انتها در این اثر جذاب نقشهای خود را ایفا میکنند. نگارش روان، داستان تأملبرانگیز و سبک روایت دلچسب نویسنده از ویژگیهایی است که تا آخرین صفحه این داستان، خواننده را همراه میسازد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .