فکر می کردم تمام شده؛ که وقت گذرانی در سرزمین فیری ها، انتخاب های غیرممکن و قربانی کردن عزیزانم را پشت سرگذاشته ام؛ اما طوفانی در راه است، یک لشکر ازفی های آهنی که هر چقدر هم مقاومت کنم، باز هم مرا به قلب ماجرا خواهد کشاند و از پرنس تبعید شده ام _ که سوگند خورده کنارم باشد _ دور خواهد کرد؛ مرا به مرکز جنگی چنان شدید خواهد برد که مطمئن نیستم هیچ کس از آن زنده بیرون بیاید. این بار بازگشتی در کار نخواهد بود.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .