در جهانی سوار بر سهپایهٔ سلطهجویی، سیاستبازی و سوداگری و گردنده بر چرخِ آدمکشانِ رایانهسان، ساحرانِ نژادپرور و ناوبرانِ زماننورد، پُل، دوکزادهٔ جوان خاندان آتریدیز، خود را گرفتار در طوفانی عالمآشوب مییابد. نزاعی کیهانی بر سر مَلغَما، کیمیای زمانه، در آوردگاه یگانه سرچشمهاش در سراسر کائنات: تلماسه...کرهای از شن سوزان که دغدغهٔ بومیانش نه ملغما، که بقاست. قصه تلماسه و مسیحای تلماسه قصه ظهور آیین نجاتبخش و تبدیلش به آیین سرکوبگر است، قصهٔ ظهور قهرمانان ظلمستیز و سپس سقوطشان به جایگاه ظالم. وقتی چنین دور باطلی شکل میگیرد داستان بشر آغاز میشود و تلاشهای انسان برای شکستن این چرخه. فرزندان تلماسه داستان لیتو و غنیمه آتریدیز است که پدرشان، امپراطور پل مؤدب، نُه سال پیش خود را به بیابان سپرد و فرایندی را آغاز کرد که مرگ آیین او را در آراکیس رقم زد. حال، آراکیس غرق در آشوبی پنهان است. خاندانِ کورینو که بهدست پل مؤدب و حرهمردان از قدرت سرنگون شدند در پیِ بازگشت به تاجوتختِ امپراطوری هستند. گروهی از حرهمردانِ متعصب به تحریکِ فردی مرموز به نامِ «واعظ» سر به شورش گذاشتهاند. عالیه آتریدیز، خواهر پل، که نایبالسلطنه است ممکن است به خیانت متهم شود...
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .