یادداشتهای آدم زیادی از رمانهای کوتاه و مشهور ایوان تورگنیف است. این داستان از نمونههای مهم روایت اولشخص است و نمادی از کهنالگوی مفهوم ادبی روسی آدم زیادی. بریده ای از کتاب : من بهزودی، خیلی زود، خواهم مُرد. رودخانهها یخجامههاشان را از تن میکَنند و من بر جریان برفابِ واپسین میروم... به کجا؟ خدا میداند! شاید به دریا. چه میشود کرد! اگر قرار به مردن است چه بهتر که در بهار رخت بندم. اما آیا آغاز نگارش یادداشتهای روزانه دو هفته پیش از مرگ، مضحک نیست؟ اما چه اشکالی دارد؟ مگر چهارده روز از چهارده سال و چهارده سده چه کم دارد؟ میگویند پیش روی ابدیت اینها همه ناچیز است، بله؛ اما در اینصورت خود ابدیت نیز ناچیز است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .