چگونه یک شاعر واقعی و صوفی عاشق برای ادامهی رابطه با محبوبش میتواند دختربچهای را قربانی کند ؟ چگونه کیمیا این چنین ناپدید شد، به طوری که گویی اصلا وجود نداشته است؟ چرا مولانا در اشعارش بر مرگ این قربانی مهربان تاسف نمیخورد؟ این رمان که به کیمیا؛ دختر خوانده مولانا میپردازد از زاویهای کاملا متفاوت به این شخصیت که اطلاعات اندکی درباره وی وجود دارد میپردازد. از زاویهای بر خلاف رمانهایی که تاکنون در ایران نوشته یا ترجمه شدهاند. قهرمان داستان که خود نویسنده یعنی ولید علاء الدین است برای نوشتن پژوهشی برای یک موسسه فرهنگی به مناسبت هشتمین سده مولانا، از دبی به ترکیه سفر میکند. در آن جا به سرنوشت کیمیا علاقهمند میشود و به جستجوی هر چیزی که مرتبط با کیمیاست میپردازد. به ویژه دنبال قبر کیمیا میگردد که آن را نیز پیدا نمیکند. از آن جایی که قهرمان داستان از دوران بچگی درگیر خواب و خیال بوده و اتفاقاتی برایش بین خواب و بیداری میافتاده در این سفر و در ترکیه نیز در زمان جستجو برای یافتن اثری از کیمیا در حافظه مردمی و نیز جستجو برای یافتن قبرش اتفاقاتی برایش بین خواب و بیداری میافتد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .