...حجازی به مهربانی بسیار از من سوالها پرسید و بعد به پاداش در دفترم به رسم یادگار یا اندرز و عنایت، دو سه سطری نوشت که نیمی از آن جور میآمد به درک و خواستههای من در آن زمان و نیم دیگرش در سالهایی که بعدها رسید همساز شد با واقعیتهای زندگانی آن روز و آنچنانی که برایم به پیش آمد. حجازی نوشت رنج نداشتن از رنج داشتن کمتر است و همچنین نوشت نیکی کنید به شرط آن که ندانند که نیک اید و گرنه نخواهند گذاشت که نیک بمانید. ما هم به حسب طبع و روندی که داشتیم تا جایی که در توان و فرصتمان بود چنان نیز میکردیم و کردیم و نگذاشتیم که نگذارند و خود خودمان را نگاه داشتیم و اندرز او را تأییدی شناختیم بر نوع خود نیکخواه و شکیبا، و رفتار قانع و نرمی که به پایداری و از اصرار در درستی و حفظ صفای صاف و مستقیم جور دیگری به دید و درک دیگران نسنجنده میرسید و نزدشان زبر و سخت مینمود، و ربط و نگاهش به روحیه و رفتارهای خلق روزگار نمیخورد و در آن میل چارهیی جستن برای زندگانی مردم زیادتر بود تا کارایی اش در چارهییکردن …
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .