معرفی هگل و تفکر او صرفا با طرح مسائلی که وی با آنها رویارو بود به سرانجام نمیرسد؛ زیرا علاوه بر آن، ضروری است ایدئالهایی را نیز از نظر بگذرانیم که وی میکوشید بدانها جامه عمل بپوشاند. چه بود آن ارزشهای بنیادی و اصیلی که هگل بدانها پایبند بود؟ برداشت او از فلسفه چه بود که گمان میکرد میتواند به مدد آن، بدان ارزشها دست یابد؟ پرسشهای مذکور مهمترین پرسشهایی است که آدمی میتواند در باره هر فیلسوفی مطرح سازد، بهویژه آنگاه که نام فیلسوف مورد نظر هگل است. اگر فلسفه هگل را صرفا در چارچوبی فنی تفسیر و تأویل کنیم، چنانکه گویی فلسفه او فقط مجموعهای از براهین، سلسلهای از استنتاجها، یا ساختاری نظاممند است، در فهم آن به جایی نمیرسیم؛ زیرا باز ضروری است پرسشهایی بنیادیتر را مطرح سازیم از جمله اینکه اصلاً این براهین، این استنتاجها و این نظام از برای چه بود. اگرچه هگل غالبا مقاصدش را طوری به بیان درمیآورد که گویی فلسفه فینفسه غایت است و در خدمت هیچ هدف والاتری نیست مگر تأمل نظری و ژرفاندیشی، پیگیری سیر پرورش عقلانی او نشان میدهد که هگل فلسفه را برگزید تا خود را وقف غایاتی اخلاقی، سیاسی و دینی سازد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .