داستان های کتاب رژ قرمز اغلب با درون مایه های مشابه در فضاهای آشنا اتفاق می افتند. کاراکترها، از دلتنگی ای یاد می کنند که گاه نوستالژیک است؛ اغلبشان از روزگار گذشته با خوشی و حسرت یاد می کنند و طالب بازآفرینی لحظات بی دغدغه ی گذشته اند. بیشتر داستان ها، کاراکترهایی را شامل می شود که زوجهایی مغموم و درگیرند و تنش بین آنها داستان را پیش می برد تا وقتی که دو قدم مانده به پایان داستان، گلشیری ضربه ی آخر را به مخاطب وارد کند. فضای داستان های کتاب رژ قرمز آمیخته با یادآوری مکان های آشنا چون درکه، ویلاهای شمال، پیتزافروشی سر خیابان و… هستند و حس آمیزی که نویسنده از آن در جهت افزایش هم حسی سود جسته، برای خواننده حس خوبی به همراه می آورد. زبان ساده و بی پیرایه ی نویسنده تا حد زیادی توانسته هم سو با درون مایه های داستان ها، همانند دوربینی که بی هیچ کم و اضافه ای فقط روایت می کند، خواننده را در مقابل این پنجره ی باز بگذارد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .