سنت نشان میدهد که سه سطح آگاهی در ما وجود دارد: ۱. آگاهی ساده که اغلب در دنیای تکنولوژیک امروز دیده نمیشود؛ ۲. آگاهی پیچیده که وضعیت معمول فرد تحصیلکردهٔ انسان امروزی است؛ ۳. حالت خاصی از آگاهی که ویژهٔ افراد روشن است، و عدهٔ بسیار کمی با آن آشنا هستند، چون اوج تکامل انسان است فقط با انگیزهای بسیار قوی و پس از تلاش و آموزش فراوان میتوان به آن دست یافت. در بسیاری از زبانها حکایتهایی دربارهٔ این سه سطح آگاهی وجود دارد. بر اساس یکی از این داستانها انسان ساده، هنگام غروب در این فکر که شام چه خواهد خورد به خانه میرود، انسان پیچیده در حال رفتن به خانه در فکر رویدادهای غیرمنتظرهٔ سرنوشت است و انسان روشن در این فکر که شام چه خواهد خورد. انسان ساده و انسان روشن وجوه مشترک زیادی از جمله نگرش ساده و سرراست به زندگی دارند، به همین دلیل واکنشهای مشابهی نشان میدهند. هر دو زندگی را عاری از پیچیدگی میبینند. تنها تفاوت واقعی بین آنها این است که انسان روشن برخلاف انسان ساده از اوضاع و احوال خود آگاه است. از طرف دیگر انسان پیچیده زندگی خود را اغلب در نگرانی و اضطراب سپری میکند. سنتهای روانشناسی هم وجود سه سطح آگاهی را تأیید میکنند. فریتز کانکل رواندرمانگری که از دههٔ ۱۹۳۰ تا دههٔ ۱۹۵۰ در لوسآنجلس مشغول فعالیت بود مشاهده کرد که انسانها سه مرحلهٔ آگاهی از سالم به بیمارگونه و سپس به دورهٔ طلایی یا از ساده به عالی را پشت سر میگذارند. این شیوهٔ سادهٔ او در توضیح سه سطح آگاهی بود. دکتر استرهاردینگ خاطرنشان میکند که انرژی روانی میتواند خود را به سه شکل آشکار کند: غریزه، آگاهی ایگو و نیروگذاری خویشتن حقیقی.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .