فهم هر پدیده، نخستین بنیان برای داشتن اندیشهای انتقادی و اتّخاذ رویکردی منتقدانه به آن است. فهم و نقد در حوزۀ هنر، هر دو امری فلسفی و زیباشناسانه هستند. در کنار رویکردهایی چون نقد جامعهشناسانه، نقد روانشناسانه، نقد اقتصادمحور و دیگر نگرشهایی از این دست، ابتدا و در درجۀ نخست باید آن پدیده را فهمید و سپس به بررسی و پژوهیدن آن از زوایای گوناگون پرداخت. موسیقی، بهعنوان یکی از پیچیدهترین و اسرارآمیزترین تواناییها و هنرهای انسانی، پدیدهای است که بیشترین چالش را در جهت فهم و ادراک پیشاروی ما قرار میدهد. پرسش اصلی آن است که معنای یک قطعۀ موسیقی را چگونه باید فهمید؟ چگونه میتوان احساس یا مطلب خاصی را در قالب نغمهها و اصوات به شنونده «فهماند» و اساساً چگونه میتوان انتظار داشت که همگان آن را به یک اندازه و یکسان فهم کنند؟ معنا، برآیند صورت هنری (فُرم) و درونمایه (محتوا) است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .