درخشش داستان دختری هفدهساله را که مدت شش سال است به کمپ کارآموزی کمپانی سرگرمی دی بی وارد شده و بهعلت تفاوتها و امتیازهایی که برای او قائل شدهاند، مثل اینکه لازم نیست مانند بقیهی کارآموزها هر روز هفته را بهشکل 24ساعته در کمپ بماند، باعث شده رفتار بعضی از آنها با او چندان جالب نباشد. ریچل نام شخصیت اصلی کتاب است، یک امریکایی- کرهای که همزمان حسادت و نوعی حس تنفر را در دل همدورهایهایش ایجاد میکند. حضور موقت ریچل در کمپ هم از اصرار زیاد او به مادرش و تغییرنظر ناگهانی او حاصل شده و اگر چنین نبود، حتی اجازه آمدن به کمپانی را هم نداشت. حالا زمانی فرارسیده که دختر باید درخشش خود را به تماشا بگذارد، او خوانندهی خوبی است، اما باید توانایی این را داشته باشد که دیگران را متقاعد کند؛ اگر بتواند چنین کاری را انجام دهد، فرصت شروع رسمی فعالیت خوانندگی را به دست خواهد آورد و درغیراینصورت، برای سالها چنین فرصتی را از دست خواهد داد و شاید در آن زمان دیگر برای همهچیز خیلی دیر شده باشد. چالشی که بیش از هرچیز ریچل را به مبارزه میخواند، ترس او از قرارگرفتن بر استیج، حفظ آرامش در برابر دوربینها، شجاعت اجرا در مقابل دیگران و نشاندادن خود واقعیاش است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .