کتاب تمام چیزهای خطرناک بخشی از زندگی دشوار مادری به نام ایزابل را روایت میکند. او یک سال است که آرام نخوابیده. دقیقتر بگوییم، سیصدوشستوچهارمین شبی است که بهراحتی چشم بر هم نگذاشته است. ایزابل مادر میسون، پسربچهای است که یکباره ناپدید شده؛ اما هیچکس نمیداند دقیقاً چه بلایی بر سر او آمده. با گذشت زمان پروندهی میسون بسته شده و پلیسها و حتی پدرش از ماجرا عبور کردهاند. تنها کسی که نمیتواند این غم بزرگ را فراموش کند، ایزابل است. استیسی ویلینگهام زنی روانپریش و افسرده را در این رمان تصویر میکند. همه معتقدند ایزابل مادر بدی است، چون نتوانسته از حادثهای که برای پسرش رخ داد، جلوگیری کند. این رمان در فضایی سرد و وهمآلود روایت میشود. ایزابل غرق در اوهام است و نمیداند چه زمانی میتواند دوباره به زندگی برگردد. او چندین بار در برنامهای جنایی براساس واقعیت شرکت و جزئیات واقعهی ناپدید شدن پسرش را تکرار کرده است. ایزابل در ابتدا امیدی در انجام این کار برای یافتن پسرش میدیده، اما رفتهرفته مرور آن خاطرات به روحش لطمه میزند و بیشتر و بیشتر او را در باتلاق افکارش غرق میکند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .