موزهٔ تسلیم بی قید و شرط نه روایتی منسجم و یکپارچه، که روایتی است چهلتکه از ژانرهای ادبی گوناگون در ساختاری پستمدرنیستی؛ زندگینامه است، خیالپردازی محض است، مستند است و توأمان سوررئالیستی. دوبراوکا اوگرشیچ به تبعید، هنر و تاریخ، پیری و مرگ، حافظه و فراموشی پرداخته است. خردهروایتها از لابهلای خاطرات دوستان و بستگان پناهندگانی بیرون کشیده میشود که در برزخی میان میهن ویران و غربتنشینی سرگرداناند. راوی با نقلقولهایی از نویسندگان، نقاشان، مجسمهسازان و هنرمندان سرشناس دوران گذشته و معاصر تصویری وسیعتر و ژرفتر از وضعیت میسازد. روایت اوگرشیچ گرچه بهظاهر پارهپاره و ازهمگسیخته است، اما در پایان داستان این تکهها مجموعاً روی دیگری از اختناق و تبعید و جدایی را نمایان میکنند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .