مابعدالطبیعهٔ اخلاق اثر مهمی که در سالهای پایانی سدهٔ هجدهم منتشر ساخت. کانت در این اثر، آزادی انسان را یک حق طبیعی و ذاتی او و به عنوان حقی بشری به رسمیت میشناسد. تا آنجا که دین را نیز بر انسان نمیدانست. این فلسفه او اومانیسم خوانده میشود. کانت معتقد بود که ارادهٔ خیر و حسن نیت تنها مفهوم ذاتاً خوب است و معنی حسن نیت، انجام وظیفه است، تنها دلیل موجه برای ادای وظیفه همان وظیفه بودن آن است و هیچ دلیل دیگری نباید داشته باشد، و اگر کسی از ترس مجازات و یا به امید پاداش ادای وظیفه کند، تکلیف خود را انجام نداده است. کانت در این زمینه گفته است: «من خواب میدیدم و میپنداشتم که زندگی تمتع است چون بیدار شدم دیدم وظیفه است.»تکلیف عملی است که شخص برای متابعت از قاعدهٔ کلی انجام میدهد. به عبارتی دیگر تکلیف احترام به قانون است. قاعدهٔ اخلاقی اصلی کانت این است که شخص باید همواره چنان عمل کند که گویی شیوهٔ عمل او قانون فراگیر طبیعت خواهد شد و همواره و همهوقت قانون کلی خواهد بود.قاعدهٔ اساسی دیگر در فلسفهٔ کانت بیان میکند که انسان غایت فی نفسه است و باید با هر انسانی، خواه خود و خواه دیگران به عنوان غایت رفتار کرد نه وسیلهٔ رسیدن به هدف.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .