میگویند صد گام به عقب برابرِ هزار گام به پیش است. از دیرباز، ژاپنیها به این سبک پیادهرَوی میکردند. در کهنترین حکمتهای بشری، برای تغییر خطمشی زندگی، از همین الگو پیروی میکردند: از آنچه بیشی بکاه و بر آنچه کمی بیفزای. امروزه نیز شماری در روانشناسی مدرن بر این باورند که زمانی انسان به تعادل میرسد که به سوی قرینهی خویش بازگردد. اگر شما از طرفداران این نگرشها باشید یا چون من به بیماری خورهی خبری مبتلا شده باشید، خواندن این کتاب پیشنهادِ خوبی به نظر میرسد! شاید در نگاه اول عجیب باشد، آدمی اهل رسانه کتابی را ترجمه کند که توصیهاش را ساده و محکم در عنوان خود جای داده: پیگیر اخبار نباشید! همچنان برای خودم هم عجیب مانده! اما دستکم برای یکبار هم که شده خواستم همان دویدن معکوس، همان قرینهسازی درونی را تجربه کنم. گرچه در پایان ترجمهی این کتاب متحول نشدم، دستکم انگیزههایم در پیگیری خورهمانندِ اخبار سستتر شد. حالا با احتیاط بیشتری دست در سفرههای رنگین و فریبانگیز خبر فرومیکنم. میدانم که اعتیاد به این لقمههای هوسانگیز مانند هر مخدر دیگری ویرانگر است و از شور و اشتیاق ما به زندگی میکاهد. جریان سردرگم و آشفتهی خبری چهبسا سیل عظیم پوپولیستی به راه میاندازد که حاصلش جز ویرانی دستاوردهای ارزشمند انسان نیست. این روزها بسیاری از تولیدکنندگان خبرْ دروغ را به جای حقیقت به خوردمان میدهند و دردناک اینکه خریداران پُرشماری هم دارند. خبرهای دروغ، دروغهای بزرگ و باورهای بزرگتر ما به این دروغها. من اسمش را میگذارم «گوبلزیسم خبری».
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .