روزی روزگاری، وقتی سنگ ها نرم بودند و ستاره ها تکه هایی غبار، من عاشق یک هیولا بودم. انگار خیلی وقت پیش بود و شاید واقعا زمان زیادی از آن روزها گذشته است، اما هنوز هم در روی همان پاشنه می چرخد و اوضاع خیلی فرقی نکرده: آن وقت ها جادو بی ضرر و زیاد بود. همیشه جادوهای خوب و زیادی در زندگی وجود دارند؛ فقط باید بدانید کجا دنبال شان بگردید. به هر حال ماه هنوز هرازگاهی لبخند می زند و دنیا مثل رقصنده ای در آسمان به این سو و آن سو می رود و زندگی جریان دارد. زمان و مکان خیلی مهم نیست. زمین پیر است، اما ما پیر نیستیم و زمان زیادی در پیش داریم. آدم این را همیشه باید آویزه ی گوشش کند و...
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .