کتاب سلوک روایت عاشقى قیس بر دخترى است که با او هفده سال اختلاف سنى دارد. و حالا قیسى که در شصت و شش سالگى، معشوق را سرزنش میکند که چرا باید عاقبت چنان عشق سوزانى، چنین زمهریرى مى شد؟ دولت آبادى با همان زبان فاخر و خاص خودو با بهره گیرى از تکنیک جریان سیال ذهن، داستان را از سه منظر پى میگیرد و تنها در گوشه هایى روایت از خطِ ذهنیات خارج مى شود و به شرح آنچه مى پردازد که در خانه ى دختر (نیلوفر، مهتاب، مها، مهاما، ناتاناییل) رخ مى دهد. پدرى آزادمرد اما دربند، مادرى عزلت زده، برادرى افسارگسیخته و خواهرانى که هریک به نوعى به رابطه ى مهتاب و قیس حسادت مى ورزند. در همان صفحات ابتدایى، قیس مردى را مى بیند که بى اندازه به خود نزدیک احساسش مى کند. مردى که دست نوشته هایش را بر نیمکت سنگى برجاى میگذارد و در همان اوایل کتاب، مخاطب در میابد که این نیمه ى دیگر قیس است. خودِ اوست از نگاه خودش که حالا نوشته هایش را مى خواند به امید بازیابى عشق خالص و نابى که تجربه کرده و علت شکست آن.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .