کتاب «درخت خون» نوولاییست که داستان آن با نثری قاجاری و متناسب با روزگاری که داستان کتاب در آن اتفاق میافتد و از سه زاویۀ دید روایت میشود: زاویۀ دید اولشخص، سومشخص و زاویۀ دید دومشخص خطاب به خود. راوی بخش اول کتاب «درخت خون» جمالالدین نقاش، یعنی شخصیت اصلی داستان، است. جمالالدین ساکن قزوین است. او خود را نقاشی منزوی و تنها معرفی میکند که انزوایش خودخواسته است، چراکه اینگونه خود را از اهل زمانه در امان میبیند. جمالالدین در کتاب «درخت خون» نقاشیست که به راه و رسم پدر، یعنی کاسبی و دکانداری، پشت کرده و راه هنر را برگزیده اما در این راه جز ناکامی و رنج چیزی عایدش نشده است. هنر جمالالدین ربطی به هنر مورد پسند روزگارش ندارد و از همین رو او، که در آرزوی جاودانهشدن از راه خلق هنری اصیل و بیبدیل است، اکنون هنرمندیست گمنام و تنها و بیپول و نومید که قصد کرده به زندگیاش پایان دهد. در بخشی از کتاب آمده است:
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .