پسری کمسن و سال به نام یگوروشکا برای نخستین بار از مدرسه میگریزد و به همراه ایوان، کشیشی به نام پدر کریستوفر و خدمتکاری بازیگوش به نام دنیسکا راهی سفر میشود. آنها در طول مسیر با جمعی از شخصیتهای مختلف و متفاوت روبهرو میشوند: مهمانخانهداری به نام مویزی مویزویچ؛ بانویی زیبا و جذاب به نام درانیتسکی؛ خوانندهای بدون صدا به نام املیان؛ بیخانمانی به نام تیت و بسیاری دیگر. اما خارقالعادهترین و بهیادماندنیترین شخصیت این کتاب، خودِ بیابان است که با دست توانا و هنرمند چخوف، با همهٔ ظرافتها و جذابیتهای وحشی و طبیعی خود به تصویر کشیده شده و جان یافته است. این سفر، در اصل، آغازگر گامگذاشتن او است از دوران کودکی به دوران بزرگسالی. این تغییر یا سفر، از نظر مکانی و ظاهری، از شهر «ن» آغاز میشود بهسوی شهری بزرگتر برای تحصیل در کالج که در طی مسیر، پسر با مفاهیمی مواجه میشود و تجربهشان میکند. یگوروشکا در این سفر موقعیتهای گوناگونی تجربه میکند: غم، غم جدایی از موقعیت گذشته، تنهایی، چه در زمانی که همسفرهایش خواب هستند و او از تنهایی حوصلهاش سر میرود، چه در زمانی که با دایی و پدر کریستوفر در مهمانخانه است ولی دیگر عین گذشته کسی را ندارد که نگران حالش باشد یا به لرز کردن و بیمار شدنش اهمیت بدهد، عشق و شهوت نوجوانانه، درد و رنج، چه بهخاطر سرما و دشواریهای راه چه در موقعیتهایی که هرچیزی کاملاً مطابق میل او نیست و هیچکس هم به این نکته اهمیتی نمیدهد.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .