این میل نوشتن به یکدیگر و خطاب قرار دادن آن که با او قرابتی وجود دارد، از دیرباز بخشی از سنت نویسندگی و آداب زندگی نویسندگان بزرگ بوده است. نامهنگاری چنان فرم شگفتیست و توانایی شگرفی در حمل ایدههای نویسنده همراه با صمیمیت و شخصی شدگی دارد که حتی منتقدان هنری و ادبی هم بارها و بارها از آن برای نوشتن نقدهایشان استفاده کردهاند. در این میان، نامهنگاریهای حقیقی نویسندگان، شاعران و فیلسوفان، خطاب به معشوق، همسر، دیگر اعضای خانواده یا دوستانشان، به شکل عجیبی خواندنی، دوستداشتنی و راهگشا هستند؛ راهگشا برای فهم ذهن و زبان و زیست آنها و همینطور راهگشا برای فهم بهتر مای خواننده نسبت به جهان، آن هم از مسیر جملهها و تعابیر عموما شخصی آن انسانهای بزرگ با اذهان درخشان. نامههای گوستاون فلوبر و ژرژ ساند، ویلیام فاکنر و ارنست همینگوی، ژرژ باتای و موریس بلانشو، ژان لوک گدار و فرانسوا تروفو و در نزدیکتر ما، محمود درویش و ادوارد سعید یا احمد شاملو و غامحسین ساعدی و ... همگی دریچههایی عظیم رو به ما گشوده میکنند که خواندن تکتکشان چیزی کم از خواندن آثار ادبی بزرگ ندارد. آلبر کامو و رنه شار نیز به همین سیاق در حد فاصل سالهای 1946 تا 1959، نامههای بسیاری برای یکدیگر نوشتند و از هنر، ادبیات، سیاست، جامعه و زندگیشان حرفهایی به میان آوردند
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .