تریسی شوالیه این رمان را از زبان گرت دختری نوشته است که به خدمتکاری در خانهی نقاش هلندی، یوهانس ورمر میرود. این دختر یکی... تمام داستان در دلف، شهر محل اقامت نقاش و خانوادهاش اتفاق میافتد. رمان جایی آغاز میشود که یوهانس ورمر و همسرش کاتارینا به خانهی پدر و مادر گرت میآیند تا او را ببینند. آنها به دنبال خدمتکاری برای خانه میگردند. پدر گرت کاشی سازی است که بر اثر حادثهای بیناییش را از دست داده و از کار افتاده شده است. خانوادهی گرت در شرایط اقتصادی بسیار بدی به سر میبرند، بنابراین تصمیم میگیرند دخترک 16 ساله به عنوان خدمتکار مشغول کار شود. گرت دختری مذهبی است و از اینکه باید به خانهی کاتولیکها برود احساس چندان خوشایندی ندارد. خانوادهی ورمر موافقت کردهاند او روزهای یکشنبه به خانه برگردد. در ادامهی داستان گرت توجه ارباب را به خود جلب میکند و اجازه پیدا میکند کارگاه نقاشی ارباب را تمیز کند. از آنجایی که یوهانس ورمر اجازهی ورود اعضای خانه به کارگاهش را نمیدهد این مسئله حساسیت برانگیز میشود. تا اینکه نقاش تصمیم میگیرد پرترهی دخترک را نقاشی کند، او از گرت میخواهد گوشوارههای مروارید همسرش را بیاویزد و به جای مدل بنشیند... رمان دختری با گوشواره مروارید به بیش از 38 زبان ترجمه شده است و 5 میلیون نسخه از آن در سراسر جهان فروخته شده است.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .