اگر بتوانم به عقب برگردم و به آن کسی که در جوانی بودم چیزی بگویم، آن چیز این خواهد بود: آبی، تو هرگز شنل قرمزی کوچولو نبودی؛ تو همیشه گرگ بودی. در ذات هر زنی گرگی وجود دارد. قبل از این که دنیا به او بگوید چه کسی باشد، برای گرگ بودن خلق شده است. گرگ او استعدادش، قدرتش، رویاهایش، سخنانش، کنجکاوی اش، شجاعتش، شایستگی اش، و انتخاب هایش هستند، واقعی ترین هویتش. ما زنان هنوز به قدرت شکست دست نیافته ایم. وقتی شکست روی میدهد، وحشت زده میشویم، آن را انکار یا آن را کاملا رد میکنیم. در بدترین حالت، شکست را مدرکی می دانیم که ثابت میکند همیشه دغل بازانی بی لیاقت بوده ایم. مردان اجازه داشته اند شکست بخورند و بازهم به بازی ادامه دهند. چرا باید اجازه دهیم شکست ما را از زمین بازی اخراج کند؟ مردان ناکامل از ازل قدرت و اجازه ی اداره ی دنیا را داشته اند. اکنون وقت آن است که زنان ناکامل به خودشان اجازه ی پیوستن به آن ها را بدهند. کمال پیش شرط رهبری نیست، اما میتوانیم خودمان را برای داشتن چنین اعتقادی ببخشیم. تاکنون با قوانینی قدیمی زندگی کرده ایم که اصرار دارند زن برای این که شایستگی دیده شدن را پیدا کند باید بی عیب و نقص باشد. از آن جا که هیچ کس کامل نیست، این قانون روشی موثر برای دور نگه داشتن زنان از حیطه ی رهبری است. اکنون زمانی برای قانون جدید است. از متن کتاب
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .