آقای قاضی وارگریو که به تازگی از مسند قضا بازنشسته شده بود در گوشهای از واگن درجه یک، مخصوص سیگاریها، نشسته بود، به سیگار پک میزد و نگاه مشتاقانهای به اخبار سیاسی روزنامه تایمز میانداخت. روزنامه را پایین گذاشت و از پنجره به بیرون نگریست. حالا داشتند از سامرست میگذشتند. به ساعتش نگاهی انداخت. هنوز دو ساعت به پایان سفر مانده بود. در ذهنش تمام چیزهایی را که روزنامهها درباره جزیره نیگر آیلند نوشته بودند مرور کرد. اول میلیونری امریکایی که عاشق قایقسواری بود آن را خرید و خانه باشکوهی در آن، که در نزدیکی ساحل دون قرار داشت، ساخت. این واقعیت شوم که جدیدترین همسر میلیونر امریکایی ـ که سومینشان محسوب میشد ـ قایقران خوبی نبود، باعث شد تا او بخواهد جزیره و خانه را بفروشد. چند آگهی تبلیغاتی هیجانانگیز در روزنامهها به چاپ رسید. بعد رک وراست گفته شد که آقای اوون نامی آن را خریده است. از آنپس بود که نویسندگان شایعهپرداز به شایعهپردازی پرداختند. جزیره نیگر آیلند را دوشیزه گابریل تورل خریده است، همان ستاره فیلمهای هالیود! میخواهد سالی چند ماه آنجا به دور از جنجال تبلیغات زندگی کند! بزی بی با ظرافت اشاره کرده بود که جزیره قرار است محل اقامت خانواده سلطنتی باشد! آقای مری ودر به طور درگوشی به او گفته بود که برای گذراندن ماه عسلی خریداری شده است. لرد ال... جوان سرانجام به دام ربالنوع عشق افتاده است! جوناس به ضرس قاطع دریافته است که وزارت دریاداری آن را خریده است و قرار است آزمایشاتی کاملاً سرّی در آنجا انجام شود! نیگر آیلند بیبروبرگرد خبرساز بود!
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .