جوانا که اطرافیان جو صدایش می کنند از جانب یک تهیه کننده ایتالیایی ماموریت پیدا میکند برای مدت دو ماه به نیویورک برود و پس از آشنایی با محیط آن شهر و خلق و خوی آدمهایش موضوع داغی را برای تهیه یک فیلم پرفروش و سود آور تدارک ببیند. جو بخاطر این سفر لبریز از شادی و هیجان است. و ناخودآگاهانه این امید را در دل میپروراند که شاید ریچارد عشق ایام نوجوانی خود را هم در آن شهر ببیند… در آنجا با سنگدلی و پرخاشگری خود را از قید و بند بکارت کذائیش می رهاند. با عصیانگری و سرستی عاشق مردی ضعیف و منحرف میشود که خود عاشق مرد دیگری است و
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .