داستان با ماجرای خودکشی جوانی بیست ساله به نام تازیو آغاز میشود؛ او بر این باور است که زیبایی و موفقیتهای برادرانش را ندارد، برهمین اساس از زندگی خود ناراضی است و تصمیم میگیرد به آن خاتمه دهد. زمانی که تازیو بر لبه صخرههای ساحلی ایستاده و قصد دارد خود را به پایین پرتاب کند، صدایی میشنود که بیست و چهار ساعت از وی فرصت میخواهد. صدا نظر جوان را جلب و او را وادار میکند تا صاحب صدا را ببیند. مکالمهای میان تازیو و صاحب صدا (که نامش زئوس پترلاما است) شکل میگیرد؛ زئوس جوان را از خودکشی بازمیدارد و او را متقاعد میکند تا بیست و چهار ساعت به وی فرصت دهد. پترلاما بزرگترین نقاش و مجسمهساز عصر خودش بود که میخواست از تازیو، اثری هنری خلق کند. زئوس ایدهاش را با تازیو در میان میگذارد؛ او هم که به شهرت و جلب نظر دیگران علاقهمند است از پیشنهاد زئوس استقبال میکند.
شما می توانید با ثبت نظر و امتیاز خود ما را در بهبود محصولات یاری رسانید .